کافه رمان رهایی



به نام خالق یکتا

من:آخیش رسیدیما

ویدا:وای مامان دارم از خستگی بیهوش میشم

درحالی که رویا داشت خودشو رو کاناپه پرت میکرد گفت:این داداش توهم عجب سلیقه ای داره ها.وسایل خونه رو مثل یه خانم با سلیقه چیده.باریک باریک خوشم اومد.  من :الاغ تشریف داری رویا ها.پریسا نامزد داداش آرشام خوش سلیقه اس وگرنه سلیقه آرشام مثل شلغم میمونه.یکتا:به جای این حرفا برید بخوابید. فردا دیرمون بشه خیلی خیطه میگم رها.  من:هان؟   یکتا:بی تربیت   من:خودت  یکتا:اه بسه حوصله ندارم.

ادامه مطلب


فرزام:فکر کنم من مقصرم نه؟؟  من:ها؟نه چیزه یعنی فکر کنم من اشتباه کردم آخه داشتم با موبایلم صحبت میکردم., فرزام:ولی اشتباه از من بود که یه دفعه ای جلوتون پیچیدم.   کارتش رو بیرون آوردو به من داد و گفت:من الان وقت ندارم کارت خدمتون باشه با من تماس بگیرید.  من در حالی که هاج و واج مونده بودم گفتم:بله ممنونم.

ادامه مطلب


به نام خالق یکتا

من:آخیش رسیدیما

ویدا:وای مامان دارم از خستگی بیهوش میشم

درحالی که رویا داشت خودشو رو کاناپه پرت میکرد گفت:این داداش توهم عجب سلیقه ای داره ها.وسایل خونه رو مثل یه خانم با سلیقه چیده.باریک باریک خوشم اومد.  من :الاغ تشریف داری رویا ها.پریسا نامزد داداش آرشام خوش سلیقه اس وگرنه سلیقه آرشام مثل شلغم میمونه.یکتا:به جای این حرفا برید بخوابید. فردا دیرمون بشه خیلی خیطه میگم رها.  من:هان؟   یکتا:بی تربیت   من:خودت  یکتا:اه بسه حوصله ندارم.

ادامه مطلب


به نام خالق یکتا

من:آخیش رسیدیما

ویدا:وای مامان دارم از خستگی بیهوش میشم

درحالی که رویا داشت خودشو رو کاناپه پرت میکرد گفت:این داداش توهم عجب سلیقه ای داره ها.وسایل خونه رو مثل یه خانم با سلیقه چیده.باریک باریک خوشم اومد.  من :الاغ تشریف داری رویا ها.پریسا نامزد داداش آرشام خوش سلیقه اس وگرنه سلیقه آرشام مثل شلغم میمونه.یکتا:به جای این حرفا برید بخوابید. فردا دیرمون بشه خیلی خیطه میگم رها.  من:هان؟   یکتا:بی تربیت   من:خودت  یکتا:اه بسه حوصله ندارم.

ادامه مطلب


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها